تطهیر دیکتاتور
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۵۸۳۶۰
به گزارش ایرنا، علاوی که اولین نخست وزیر تعیین شده عراق از سوی آمریکایی ها پس از سرنگونی رژیم بعث صدام در سال ۲۰۰۴ بوده و ارتباطات بسیار نزدیکی با یانکی ها دارد، در سالروز آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث صدام به ایران مدعی شده که «آمریکا و ایران در ویران کردن عراق شریک هستند»؛ هرچند بخشی از سخنان وی (ویران کردن عراق توسط آمریکایی ها صحیح است) ولی بخش دوم آن یعنی ویران کردن عراق توسط ایران که مطمئنا دیکته شده توسط اربابان آمریکایی وی می باشد کاملا غلط است، چرا که همگان می دانند که اگر نیروهای ایرانی به فرماندهی سردار بزرگ اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش در کنار رزمندگان حشدالشعبی در زمان حمله گروه تروریستی داعش در سال ۱۳۹۳ قرار نمی گرفتند و از عراق دفاع نمی کردند (و حتی پیش از آن در حمله آمریکا به عراق) و به داد عراقی ها نمی رسیدند، الان کشور عراق و ناموس این کشور چه وضعیتی داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی که فوق لیسانس و دکترای خود را از لندن گرفته و نان انگلیسی ها را نیز خورده است، همچنین بدون ارایه سندی و فقط از روی توهمات خود مدعی شده که «پیشنهاد سپهبد شهید قاسم سلیمانی فرمانده سابق نیروی قدس سپاه برای برعهده گرفتن تصدی رهبری! شیعیان عراق را رد کرده و در پاسخ گفته است که من یک عراقی و یک عرب سکولار هستم» و این در حالی است که عراقی ها و همگان می دانند که علاوی حتی توان اداره یک روستا را ندارد چه برسد به رهبری شیعیان عراق که در بین آنها افراد توانمند شناخته شده ای وجود داشته و دارد.
نخست وزیر پیشین عراق بدون اشاره به جنایات بیشمار و چند دهه ای صدام دیکتاتور سابق و معدوم عراق در حق مردم ایران و عراق همچنین مدعی شده «مقاماتی که پس از سقوط رژیم صدام در عراق روی کار آمدند (درباره دارایی های وی) تحقیقاتی انجام دادند و حتی یک ملک به نام صدام از جمله هواپیمای مورد استفاده او پیدا نکردند، که در پاسخ وی باید گفت که آقای علاوی اگر چرخی در بغداد و دیگر شهرهای این کشور بزنی، کاخ های بیشماری را مشاهده خواهی نمود که دیکتاتور سابق عراق و خانواده فاسدش در آنها زندگی می کردند و از امکانات ویژه این کشور بهره مند بودند و حتی دو پسر وی مافیای معروف عراق بودند.
وی در این گفت وگو که در چندین بخش با عنوان «او به یاد می آورد» انجام شده، با تطهیر دیکتاتور عراق مدعی شده که، دغدغه صدام (فقط) قدرت بود نه پول و وی به دلیل محافظهکاری به مال حرام نزدیک نشد!
علاوی درباره اینکه پیش از سقوط رژیم صدام عنوان می شد او ثروت های زیادی اندوخته و در خارج از کشور با نام های مستعار در بانک های مختلف میلیاردها دلار سپرده گذاری کرده است، پاسخ داد: پس از سقوط صدام، تحقیقاتی انجام دادیم، اما چیزی از او در رابطه با مسائل مالی پیدا نکردیم، ملکی به نام او پیدا نکردیم و همه چیز به نام دولت عراق، وزارت امور خارجه و شورای فرماندهی انقلاب ثبت شده بود. که در پاسخ به این ادعاها نیز باید گفت که اگر ادعاهای شما صحیح می باشد در سال های اخیر چگونه اعضای خانواده صدام در کشورهای مختلف در بهترین وضعیت زندگی کرده اند و تامین مالی آن بخش از نظامیان بعثی که به صدام وابسته بودند و برای نابودی عراق به گروه تروریستی داعش پیوستند از کجا تامین شده و می شود!
وی همچنین در سخنانی مضحک ادعا کرده که «صدام یک تیم مقاومت را برای مقابله با اشغالگران آمریکایی فرماندهی می کرد» ولی وی هیچ اشاره ای به این مساله نکرده که اگر صدام که فرمانده کل قوای ارتش بعث عراق بود و نظامیانش از وی پیروی می کردند، آمریکایی ها چگونه دیکتاتور عراق را با آن وضعیت اسفناک از داخلی یک گودال که در آن پنهان شده بود، همانند یک سگ خارج نمودند.
ایاد علاوی کیست؟
ایاد علاوی فارغالتحصیل دانشسرای بغداد و سپس دانشکده طب در دانشگاه بغداد در سال ۱۹۷۰ میباشد. وی فوق لیسانس خود را در سال ۱۹۷۵ از دانشگاه لندن گرفت و از همان دانشگاه در سال ۱۹۷۹ دکترا گرفت. وی در سالهای ۱۹۷۹–۱۹۸۱ به عنوان مشاور یونیسف در رشته اپیدمیولوژی و بهداشت محیط زیست بکار مشغول بود.
علاوی متولد ۳۱ مه ۱۹۴۴ و یکی از سیاستمداران شیعه عراقی است که در جوانی عضو حزب بعث عراق شد و در سال ۱۹۷۵ از این حزب خارج گردید.
وی ۲۸ ژوئن ۲۰۰۴ با کمک آمریکایی های اشغالگر اولین نخستوزیر عراق پس از سقوط رژیم بعث صدام شد که تا ۶ آوریل ۲۰۰۵ ادامه داشت.
علاوی که از شیعیان عراق است در سال ۱۹۹۱ جنبش وفاق ملی عراق را تأسیس کرد و تاکنون ریاست آن را برعهده دارد. وی در انتخابات ۲۰۰۵ و ۲۰۱۰ در رأس ائتلاف العراقیه و در انتخابات ۲۰۱۴ در رأس ائتلاف الوطنیه در انتخابات مجلس عراق حضور داشت در سال ۲۰۱۴ نیز یکی از معاونان رئیسجمهور عراق شد.
وی با تاسیس جنبش وفاق ملی عراق در سال ۱۹۹۱ که جریانی مخالف حکومت وقت عراق بود، بسیاری از بعثیون سابق و دوستداران صدام را که از همقطاران خود بود را دور هم جمع کرد.
علاوی سه سال در اردن (جایی که اکثر خانواده دیکتاتور عراق در آنجا ساکن هستند) زندگی کرده و با کشورهای مصر، اردن و امارات ارتباط نزدیکی دارد. ائتلاف العراقیه به رهبری او در انتخابات ۲۰۱۰ موفق شد با کسب ۹۱ کرسی (۲۴٫۷٪ آراء) فهرست پیروز در پارلمان عراق شود. وی در انتخابات سال ۲۰۱۴ با فهرست الوطنیه شرکت کرد و با ۲۱ کرسی در رتبه پنجم قرار گرفت. شیعه بودن و بعثی بودن او موجب شده تا آمریکایی ها، انگلیسی ها و حتی صهیونیست ها به او نظر ویژه ای داشته باشند.
علاوی در هنگام پایان جنگ از معدود افراد عراقی بود که با اقدام نیروهای ائتلاف در انحلال حزب بعث و ارتش عراق مخالف بود و آن را باعث افزایش هرج و مرج میدانست.
ایاد علاوی عضو حزب بعث و عضو دفتر رهبری این حزب بود که در سال ۱۹۷۳ بعنوان مسئول سازمان ملی حزب بعث در اروپای غربی و برخی کشورهای خلیج فارس انتخاب شد. (تا سال ۱۹۷۵)
علاوی همچون بعثی ها و تروریست های داعشی مخالف نیروهای حشدالشعبی می باشد. نیروهایی که عراق را از چنگ و دندان تروریست های داعشی و آمریکایی نجات دادند. وی در ژوئیه ۲۰۱۷ طی سخنانی به قرار گرفتن نیروهای الحشد الشعبی در کنار ارتش عراق اعتراض کرد و گفت: «نمیتوان برای عراق دو ارتش متصور شد. یکی رسمی و دیگری تحت عنوان الحشد الشعبی… بین این دو ارتش، برخورد به وجود خواهد آمد».
علاوی در انتخابات سال ۲۰۱۰ به عنوان نماینده در پارلمان عراق برگزیده شد و سپس در پایان همین سال به عنوان وزیر ارتباطات معرفی گشت و در پایان سال ۲۰۱۲ به دلیل اختلاف با نخست وزیر وقت عراق (نوری المالکی) از این سمت استعفا کرد.
او در سال های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ هم نامزد انتخابات شد ولی دیگر رای نیاورد. در هیچ یک از این دو سال آرا او بیش از ۶۰۰ رای (در حوزه انتخابی بغداد) نبوده در انتخابات ۲۰۱۴، تنها ۲۰۵ نفر به او رای داده بودند.
پس از استعفای او در دولت دوم نوری المالکی، پرونده سازی هایی علیه اش انجام گرفت که در دادگاه بدوی، باعث شد هفت سال زندان غیابی برایش صادر شود اما در دادگاه تجدیدنظر، تبرئه شد.
جهان آسیای غربی ۰ نفر برچسبها جنگ تحمیلی گروه تروریستی داعش لندن ایالات متحده آمریکا نوری المالکی صدام عراق الحشد الشعبیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: جنگ تحمیلی گروه تروریستی داعش لندن ایالات متحده آمریکا نوری المالکی صدام عراق الحشد الشعبی حاج قاسم سلیمانی قاسم سلیمانی جنگ تحمیلی گروه تروریستی داعش لندن ایالات متحده آمریکا نوری المالکی صدام عراق الحشد الشعبی آمریکایی ها نخست وزیر مدعی شده حزب بعث
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۵۸۳۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا صدام حسین واقعا «دیوانه خاورمیانه» بود؟
فرارو- روانشناسان مختلفی به تحلیل شخصیت "صدام حسین" دیکتاتور اسبق عراق پرداخته اند. یکی از شناخته شدهترین آنان "جرولد مورتون پست" روانپزشک و تحلیلگر سابق سیا بود که در برخی از منابع از او به عنوان ابداع کننده "روانشناسی سیاسی" نیز یاد شده است.
قسمت اول گزارش فرارو با عنوان "آیا صدام حسین واقعا "دیوانه خاورمیانه" بود منتشر شد. در گزارش اول به بررسی نظرات مورتون پست درباره صدام پرداخته شد. در ادامه قسمت دوم گزارش را میخوانیم:
دیدگاههای روانکاوانه دیگر درباره صداماز دیگر روانشناسانی که به بررسی ویژگیهای روانی صدام پرداخته اند میتوان به "اوبری ایملمن" دانشیار روانشناسی در دانشگاه سنت جانز در امریکا اشاره کرد.
از دید او صدام حسین را میتوان از نظر روانکاوانه در قالب سندرم "خودشیفتگی بدخیم" توصیف کرد. مولفههای اصلی این سندرم خودشیفتگی بیمارگونه، ویژگیهای ضد اجتماعی، ویژگیهای پارانوئید و پرخاشگری بدون محدودیت است.
او در این باره نوشته است: "صدام حسین خودشیفتگی بیمارگونه را از خود نشان میدهد الگویی شخصیتی که با بزرگ نشان دادن بیش از اندازه خود و اعتماد به نفس بیش از حد شناخته میشود تا حدی که فرد را از همدردی با درد و رنج آنان ناتوان میسازد. افراد دارای این ویژگیها عاری از همدلی و رنج انسانی هستند که به آنان اجازه میدهد تا به همان راحتی که میخواهند دشمنان خود را وحشیانه حذف کرده و علیه مردم خود دست به جنایت بزنند".
او میافزاید: "چنین رهبران بی پرنسیب (فاقد اصول) و خودشیفتهای با احساس غرور و خودپسندیای که دارند نسبت به رفاه و آسایش حال دیگران بی تفاوت هستند. آنان میل به استثمار دیگران را دارند و یا دست کم انتظار دارند از سوی دیگران برسمیت شناخته شده یا مورد توجه ویژه قرار گیرند بدون آن که مسئولیتهای متقابلی را بپذیرند. نادیده گرفتن حقوق دیگران و گرایش به نادیده گرفتن قراردادها در آنان دیده میشود. آنان اعمال متهورانه را با خیال پردازیهای گسترده و تعصبات صریح توجیه میکنند. این نظر توصیفی این عده ممکن است به عنوان افراد فاقد "سوپرایگو"* (فراخود) توصیف شوند که نشان دهنده بی وجدان بودن و بی اخلاق بودن در قبال سایرین است. این افراد، غیر وفادار و استثمارگر ویژگیهای مشترکی با شیادان و شارلاتانهای جامعه دارند. آنان نسبت به قربانیان شان کینه توز بوده و آنان را تحقیر میکنند. آنان در شیوههای نفوذ اجتماعی مهارت دارند.
آنان به بیگناهی تظاهر میکنند و در فریب دادن مکارانه دیگران با جذابیت و زرنگی شان مهارت دارند. جهت گیری اصلی آنان خیانت کردن به دیگران است و استدلال شان این است: "پیش از آن که آنان با شما این گونه رفتار کنند شما با آنان این گونه رفتار کنید". آنان با سبک حیله گرانه شان مدام درمحاسبات شان نقشه کشیده و دیگران را دستکاری میکنند. آنان خودمحور هستند نسبت به نیازها و حقوق دیگران بی تفاوت بوده و در شکار افراد ضعیف و آسیب پذیر مهارت دارند. آنان فاقد احساس گناه واقعی هستند و وجدان اجتماعی اندکی دارند و اصولا فرصت طلبانی هستند که از فریب دادن سایرین لذت میبرند و به دلیل سهل اغوا شدن سایرین آنان را تحقیر میکنند".
ایملمن در ادامه تحلیل خود درباره ویژگیهای روانی صدام به ویژگیهای "ضد اجتماعی" (سایکوپاتیک) در او پرداخته و مینویسد:" وجدان اجتماعی ضعیف افراد خودشیفته بدخیم اساسا توسط منفعت شخصی اداره میشود. رهبر خودشیفته بدخیم همچون صدام با انگیزههای قدرت و خود بزرگ بینی هدایت میشود. با این وجود، غیر اخلاقی بودنش به او اجازه میدهد تا از عقاید اصولی و اعتقادات عمیق دیگران (برای مثال از ارزشهای مذهبی یا شور ملی) برای تحکیم قدرت خود سوء استفاده کند.
مواجهه چنین افرادی با تهدید مجازات منصرف شان نمیکند. آنان به شکل منحصر بفردی در برابر انگیزههای اقتصادی، تحریمها یا هر فشار دیگری که فاقد زور و استفاده از قوه قهریه باشد مقاومت میکنند. آنها دارای ویژگیهای ضد اجتماعی و اساسا حریص هستند. آنان احساس میکنند زندگی حق شان را به آنان نداده و دیگران سهمی بیش از حق شان دریافت کرده اند. بنابراین، حسادت میل به انتقام جویی در وجودشان برانگیخته میشود و آرزوی گرفتن چیزی را دارند که از آن محروم شده اند. از دید آنان تنها با در اختیار داشتن قدرت میتوان به این حق دست یافت".
ایملمن اشاره میکند در پسنمایی بزرگتر از شخصیت رهبرانی چون صدام ذهنیت پارانوئیدی و باور آنان به تحت محاصره قرار گرفتن وجود دارد و به همین خاطر چنین افرادی منزوی هستند. او مینویسد: "افرادی که در رأس قدرت هستند و دچار خودشیفتگی بدخیم و پارانوئیدند، تشنه قدرت، بی اعتماد و کینه توز نسبت به سایرین و هم چنین به شدت حسود هستند. آنان جنگ طلب بوده و میل بیرحمانهای برای انتقام از دیگران و پیروز شدن بر آنان دارند. آنان بدخواهیای که درون خود احساس میکنند را به دیگران نسبت میدهند. باورهای آزاردهنده آنان ممکن است ابعادی تقریبا هذیانی به خود بگیرد. ویژگی بارز پارانویای بدخیم جهت گیری شدید نسبت قدرت و نیاز همزمان به مقاومت در برابر همه تاثیرات خارجی است.
این افراد سرسختانه به استقلال و اعتقاد به ارزش شخصی خود میچسبند. آنان انتقاد از خود را دارای انگیزه بدخواهانه به منظور تضعیف عزت نفس و خنثی کردن استعدادهای شان و تسلیم شدن در مقابل اراده دیگران قلمداد میکنند. این رهبران امتیازات کمی میدهند و تمایل دارند تا جایی که لازم است خشونت را تشدید کنند و تا زمانی که دیگران تسلیم نشوند از تسلیم شدن خودداری میکنند. با این وجود، این رهبران بدخواه محدودیتها پیش روی شان برای دستیابی به جاه طلبیهای شان را تشخیص میدهند".
همانندیهای روانی صدام با هیتلرفردریک ال کولیج" و "دنیل ال سگال" پژوهشگران دانشگاه کلرادو با انجام پژوهشی که در نشریه روانشناسی نظامی در سال ۲۰۰۷ میلادی منتشر شد به این نتیجه رسیدند که صدام بسیاری از مولفههای اختلال شخصیتی "آدولف هیتلر" را داشته اگرچه از نظر آنان ویژگی سادیستی (دگرازار گرایانه) در صدام قویتر از هیتلر بوده است. آنان در مقاله خود در این باره نوشته اند: "به نظر میرسد که یک مجموعه اختلال شخصیتی تحت عنوان چهار بزرگ برای این دو دیکتاتور وجود داشته و آنان سادیست، ضد اجتماعی، پارانوئید و خودشیفته بودند. هم چنین مشخص شد که صدام احتمالا برخی از صفات یا ویژگیهای اسکیزوفرنی پارانوئید که در آن ذهن بیمار با واقعیت منطبق نیست را داشته است. پیامدهای دیپلماسی و مذاکره با افرادی با چنین مشخصات شخصیتی این گونه بیان میشود:"او مردی خطرناک با تسلیحات خطرناک است".
آنان میافزایند: "افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید به طور فراگیر نسبت به دیگران بی اعتماد و مشکوک هستند و انگیزههای دیگران را معمولا بدخواهانه تفسیر میکنند. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً تصور میکنند که افراد دیگر از آنان سوء استفاده میکنند، به آنان آسیب میرسانند یا آنان را فریب میدهند حتی اگر هیچ گونه شواهدی برای حمایت از این دیدگاه شان وجود نداشته باشد. آنان در مورد وفاداری و امانتداری دوستان و اطرافیان شان دچار سوء ظن هستند. این الگو قطعا با شخصیت صدام انطباق دارد.
جلسه معروف او در سال ۱۹۷۹ میلادی با حضور نخبگان حزبی و مقامهای ارشد شاهدی قوی است که نشان میدهد او دچار پارانویا بود. در آن جلسه او در حال سیگار کشیدن است و بیش از ۲۰۰ مقام عراقی در حال گوش دادن به سخنان اش هستند. او اعلام میکند که خائنانی در میان آنان هستند و دستور بازداشت شان را صادر میکند. او در آن جلسه اغلب میخندد و لبخند میزند. اعضای حزب به عنوان خیانتکار معرفی شده و به طور علنی تحقیر شده و برای اعدام از صفوف دیگر اعضا بیرون کشیده میشوند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی نسبت به دیگران دچار بی اعتنایی فراگیر هستند و مرتبا حقوق آنان را زیرپا میگذارند و نسبت به اقدامات آسیب زای خود برای دیگران احساس گناه نمیکنند. هم چنین، افراد خودشیفته ای، چون هیتلر و صدام همدلی کمی با دیگران دارند و یا اصولا احساس همدلیای با سایرین ندارند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت سادیستی دارای الگوی فراگیر رفتار ظالمانه، تحقیرآمیز و پرخاشگرانه هستند. آنان از رنج روحی و جسمی دیگران لذت میبرند، دروغ میگویند و به دیگران آسیب میرسانند و یا با استفاده از ایجاد ارعاب دیگران را وادار به انجام خواستههای خود میکنند. سادیستها از ظلم یا خشونت فیزیکی به منظور تسلط بر یک رابطه استفاده میکنند و کنترلهای رفتاری ضعیفی دارند. از این رو نیز نمونههای فراوانی در زندگی و اقدامات صدام نشان دهنده وجود این گونه اختلالات شخصیتی است. افراد پارانوئید اغلب بی اعتمادی و سوء ظن خود را به دیگران القا میکنند که هسته اصلی شخصیت و سازوکار دفاعی مرکزی آنان است. آنان از طریق فرافکنی تهمت آمیز و بدخواهانه خود به دیگران تهدیدهایی را در جایی ایجاد میکنند که ممکن است قبلا وجود نداشته باشد.
درمان بیماران پارانوئید به شکلی غیرعادی دشوار است. با این وجود، افراد پارانوئید اغلب به طور شهودی به برخی افراد بیش از دیگران اعتماد دارند. در مذاکرات اولیه با صدام بر سر تسلیحات کشتار جمعی او احتمالا به برخی از مقامهای دولتی بیش از دیگران اعتماد داشته است مانند اعتماد بیشتر به ملک عبدالله دوم پادشاه اردن در مقایسه با اعتماد کمتر به عبدالله ولیعهد عربستان سعودی یا اعتماد بیشتر به کالین پاول وزیر امور خارجه امریکا در مقایسه با اعتماد کمتر به جورج بوش رئیس جمهور وقت امریکا. معدود مقامهای ارشد جهان که صدام ممکن بود برای مذاکره به آنان اعتماد پیدا میکرد باید صاحب قدرت میبودند.
افراد پارانوئید به افراد ضعیف اعتماد ندارند. ویژگیهای ضد اجتماعی صدام عدم همدلی با دیگران، انتقام جویی و نترس بودن او در برابر تحریمها و مجازاتها همگی باعث میشدند که مذاکرات با او فوق العاده دشوار شود. به نظر میرسید که صدام به نادیده گرفتن نظر بازرسان تسلیحاتی افتخار میکرد. این رفتار تا حد زیادی ناشی از الگوی شخصیت ضداجتماعی او بود. کاملا قابل پیش بینی بود که صدام به بازرسی تسلیحاتی بازرسان به عمثابه یک میدان نبرد مینگریست. انگیزههای او بدون شک ایجاد خشم و تحقیر بازرسان خارجی بود".
گردآوری و ترجمه: نوژن اعتضادالسلطنه
منابع:
Coolidge, Frederick L. , Segal Daniel L. (۲۰۰۷) , Was Saddam Hussein Like Adolf Hitler? A Personality Disorder Investigation, Military Psychology.
Immelman, Aubrey (۲۰۰۳) , The Psychological Profile of Saddam Hussein, Unit for Study of Personality in Politics.
Post, Jerrold M. (۱۹۹۱) , Saddam Hussein of Iraq: A Political Psychology Profile, Political Psychology, Vol.۱۲, No.۲, pp. ۲۷۹-۲۸۹